نويسنده: دکتر ارسيا تقوا




 

شايعه از حقيقت نشئت نمي گيرد بلکه در جست و جوي حقيقت است.

فرقي نمي کند که شايعه از کجا نشئت گرفته باشد. يا چه کسي اول بار شاهد يا حتي عامل پخش شايعه باشد. مهم اين است که وقتي قطار شايعه به راه افتاد هيچ کس از آن پياده نشود و با گذشت زمان بر مسافران اين قطار اضافه شود.
در طول تاريخ بسياري خواسته اند شايعه هاي فراگيري را بر عليه فرد يا گروهي اشاعه دهند، اما هميشه هم موفق نبوده اند. به نظر مي رسد در روند شايعه سازي بيش از آن که به توليدکننده ي شايعه نياز باشد به اشاعه دهندگان شايعه نياز است. براي توليد شايعه به حداقلي از مردم نيازمنديم که يک واحد قابل توجه اجتماعي را شکل بدهند.
شايعه مي تواند از يک خيال نشئت بگيرد. فردي خواب جالبي را که ديده براي دوستي تعريف مي کند و دوست خواب را براي کساني ديگر تعريف مي کند و در اين ميان کم کم فراموش مي شود که اين داستان برگرفته از يک خواب بوده. حتي اگر خواب ديده اصرار داشته باشد منشأ واقعه را به خواب خود نسبت دهد و به اين ترتيب به اصلاح تلقي پيش آمده بپردازد، باز هم کسي گوشش به حرف هاي او بدهکار نيست! وقتي شايعه پر و بال بگيرد حتي با توضيح و اصلاحيه نيز منشأ بروز آن رخت بر نمي بندد.
شايعه مي تواند از يک برداشت غلط آغاز گردد. کسي گزارشي معمولي در مورد نقش توجه به بهداشت فردي و اهميت آن در دنياي امروز مي خواند و سپس با برداشتي غلط موجي راه مي اندازد که روزنامه اعلام کرده است بيماري خطرناکي پيدا شده.
گرچه شايعه مي تواند از اساس نادرست باشد اما کساني که به اشاعه ي آن مي پردازند به هيچ عنوان در جست و جوي درستي خبري که منتشر مي کنند، نيستند. در 1969 گروه موسيقي بيتلز در اوج شهرت بود. به ناگهان در ميان مردم شايعه اي در گرفت که پل مک کارتني يکي از خوانندگان اين گروه مرده. اين شايعه ي دروغ به سرعت فراگير شد. چندي بعد به رغم تلاش هاي مک کارتني براي اثبات زنده بودن خود از طريق مجله ي لايف، کسي آن مجله و حرف هاي مک کارتني از جدي نگرفت!
شايعه مي تواند از داستاني مايه گرفته باشد که بخشي از آن درست اما بقيه محصول خيال بوده باشد. براي مثال ممکن است سياستمداري جهت ارزيابي هاي پزشکي به بيمارستاني مراجعه کرده باشد، اما داستاني که از مرگ قريب الوقوع او خبر مي دهد زاييده ي ذهن شايعه پراکنان باشد.
منبع مقاله :
آتش پور، سيد حميد؛ (1388)، اعتياد به کار( روان شناسي معتادين به کار )، تهران: نشر قطره، چاپ اول